سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در برابر آنکه از او دانش می جویید، فروتنی کنید و از دانشمندان متکبّر مباشید که باطل شما، حقّتان را ببرد . [امام صادق علیه السلام]

پرنده ابی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد میشی برمیگرده و نگات میکنه بدون براش مهمی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری میوفتی برمیگرده وبا عجله میاد به سمتت بدون براش عزیزی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری میخندی برمیگرده نگات میکنه بدون واسش قشنگی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه میکنی میاد باهات اشک میریزه بدون دوست داره

و اگه یه وقت یکی رو دیدی که وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت میکنه بدون عاشقته




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 2:9 عصر

یه روز بهم گفت: «می‌خوام باهات دوست باشم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدمو گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی تنهام». یه روز دیگه بهم گفت: «می‌خوام تا ابد باهات بمونم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی تنهام». یه روز دیگه گفت: «می‌خوام برم یه جای دور، جایی که هیچ مزاحمی نباشه. بعد که همه چیز روبراه شد تو هم بیا. آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه. من هم خیلی تنهام». یه روز تو نامه‌ش نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا کردم. آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی تنهام». یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت: «من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم. آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه. من هم خیلی تنهام».

حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهام.



محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 2:8 عصر

می توان عکس ها را پاره کرد. می توان نامه ها را سوزاند. می توان هدایا را گوشه ای برای همیشه پنهان کرد و به دست خاکستر زمان سپرد.... اما در زندگی هر کس وقایعی هستند که پاره شان نمی توان کرد؛ سوزاندنی هم نیستند و خاکستر زمان را هم بر آنها اثری نیست. وقایعی که همچون سایه همراه جسم فرد و در کنار او همیشه و همه جا می روند. وقایعی که مثل دشمنان خونی هر انسان، مترصد تنها یافتن فرد هستند تا محاصره اش کنند و بر سرش هجوم آورند و به حد مرگ گلوی او را بفشارند و تا حد خفقان وی را عذاب دهند. وقایعی که همچون زخم هایی چرکین، گذشت زمان ترمیمشان نمی کند و هرچه از عمرشان می گذرد، خطرناک تر و قدرتمند تر می شوند. و از دست یک انسان تنها در مقابل این هیولاها چه بر می آید؟ هرچند هم که سریع می دوی، باز هم سایه کنار تو و سنگینی اش بر سینه ی توست...




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:53 عصر

 

این مرقومه را به ویژه تقدیم می کنم به تمام مردانی که فکر می کنند بخاطر ظاهرشان از سوی زنها مورد بی اعتنائی قرار می گیرند و تمام زنانی که نمی دانند با مردان بی هویت امروزی چگونه باید رفتار کنند؛ گوئی که با یکی از همجنسان خود طرف شده اند .

دست آورد تقریباً 45 سال فمینیسم تندرو و ویران کننده بوده است : جامعه ای که در مورد نقش جنسیتها دچار اغتشاش و سر در گمی شده؛ طغیان گروهی از زنان ستیزه جو که ادعا می‌کنند « ما به مردان نیاز نداریم »

زنان خشمگینی که بخاطر مشکلات پیش روی خود، به غلط و همیشه مردان را مقصر می دانند و خلاصه، زوال تدریجی هویت مردانه را می‌خواهند

عجبا ! هر چه می‌گذرد، جامعه‌ای که در آن زندگی می کنیم بیشتر و بیشتر زنانه میشود؛ مردان جوان بیشتری توسط مادران مجرد یا زخم‌خورده‌ای بزرگ می شوند که کمتر درکی از جنس مرد ندارند، اما به پسرانشان ناخودآگاه یاد می دهند که مرد بودن را رها کنند و دنباله رو زنان باشند .

ارضای زن

گاهی مردان امروزی برای زنها انواع امکانات را فراهم می کنند و در عین حال داوطلبانه و با کمال میل، تمام قدرت مردانه خود را تقدیم آنها می کنند. اما در اِزای آن فقط کمی «لطف جنسی» را از زن گدائی می کنند .

یک مرد مدرن روی پوسته تخم مرغ گام برمی‌دارد، هراسان از اینکه مبادا «حرف یا رفتار نادرستی» از او سر بزند؛ هراسان از آشکار شدن تمایل جنسی طبیعی او به یک زن؛ هراسان از اینکه مورد تمسخر، تحقیر و بی اعتنائی قرار گیرد؛ هراسان از خود واقعی اش . تمام اینها به مثابه لکه‌هایی بر چهره طبیعت هستند .

در این سالها ، به مردان اینگونه القاء می‌شود

که شما موظفید زنها را راضی کنید؛ شما موظفید بچه‌هایتان را راضی کنید. اما واقعیت این است که چنین جنبشهای اجتماعی خود ساخته‌ای، نمی تواند مسیر چند میلیارد ساله تکامل بشری را عوض کند. روشن است که نکته‌ای اساسی در جنس مؤنث گم شده است؛ آنها در واقع هیچ نشانه ای دال بر برتری بی‌چون و چرای جنسی خود بر مردان نمی بینند. قدرت جنسی یک زن به هیچ وجه قابل مقایسه با یک مرد نیست.

هنوز هم فمینیسم مدرن کورکورانه می کوشد تا مردان را بصورت - های مطیع دربیاورد .

ساختار طبیعت بگونه‌ای است که مردان باید قوی، محکم، جسور و دوستدار سکس باشند.

دقیقاً به همین دلیل است که هورمون تسترون در جریان خون آنها موج می زند. این واقعیت یک مرد است، میراث اوست، بعنوان عضوی از جامعه مردان

گمانم می‌گوید، که واقعیت این است که بر خلاف آنچه زنان می گویند و معترض آن هستند، آنها مردی را می خواهند که مانند مرد رفتار کند !

اگر این پوسته را کنار بزنید، خواهید دید که آنها در اعماق وجود خود از مردی که رفتار زنانه داشته باشد بیزارند . پس وقت آن است که مردان از مرد بودنشان خجالت نکشند، ارزش طبیعت جنسی واقعیشان را بدانند، و اعتماد جنسیشان را بازیابند .

اما اعتماد جنسی چیست؟

قبل از هر چیز باید بدانید چه چیزهائی با آن منافات دارد .

مردانی که اعتماد جنسی ندارند:

به دنبال تأیید شدن از جانب زنها هستند و دنباله رو زنها هستند .

معمولاً برای زنان قابل پیش بینی و خسته کننده هستند،چون انچه را آنان می‌خواهند انجام می دهند. سعی می کنند بیشتر وقت و توجه خود را به غذاها، هدیه ها و اینگونه مسایل معطوف کنند. ذهن خلاق و هوش بالایی ندارند. در مواجهه با زنها، عصبی و متزلزل می شوند. بیشتر مانند دوستان زن رفتار می کنند تا فردی از جنسی دیگر. بدون هیچگونه رفتار جسورانه و اعتراض آمیزی، همیشه با زن مدارا می کنند

اجازه می دهند که زن رابطه را کنترل کند (این بدان معنی نیست که مرد باید رابطه را کنترل کند !)

پست و ذلیل می شوند تا سکس داشته باشند

به یک چشم بر هم زدن در دسترس قرار می گیرند .

اجازه می دهند زنان آنها را به بازی بگیرند و یا با آنها مانند «کیفهای پول متحرک» رفتار کنند .

درست نقطه مقابل تمام اینها، اعتماد جنسی است .

برای اینکه دیدگاهی در مورد اعتماد جنسی بدست آورید، فقط کافیست به مردان و پسرانی که بعنوان «شرور» در جامعه معروفند، نگاه کنید . همین آدمهای خودخواه، خطرناک که زنان از آنها متنفرند و دشنام نثارشان می کنند، ولی در عین حال مانند کودکانی که یک کارخانه آب نبات را کشف کرده باشند، دور آنها جمع می‌شوند .

فکر می کنید چرا این مردها غالباً برای زنها جذابند؟

چون زنها با احساساتشان فکر می کنند، نه با منطق‌شان، و «مردان شرور» برای زنها محرک محسوب می شوند. و اما چه چیزی اعتماد جنسی را تعیین می کند؟

مردانی که اعتماد جنسی دارند :

سرکش و مدعی هستند، نه اینکه مانند فرش قرمز، پابوس باشند .

بخاطر آنچه که هستندکمتر معذرت نمی خواهند؛ آنها تمایلات جنسی خود را ابراز می کنند و با هویت مردانه طبیعی خود راحت هستند .

می پندارند که آنها «بدست آورنده» هستند، نه زن. (بدون داشتن حس مالکیت به زن)

غیر قابل پیش بینی هستند .

نمی ترسند که خودشان باشند

علاقه ای ندارند که برای جلب رضایت زنان به رفتار تصنعی روی آورند .

برای داشتن سکس از پول یا هدیه استفاده نمی کنند .

همیشه رابطه را خودشان کنترل می کنند .

هرگز ناهنجاریهای یک زن را تحمل نمی کنند .

واکنشهای فیزیکی ناشی از جنسیت، از خود صادر می کنند .

متشخص و با نفوذ هستند .

ذاتاً رهبر هستند، نه دنباله رو .

بدون اینکه خجالت بکشند به بدن زنان نگاه می کنند .

و جالب‌‌تر از همه دائم در دسترس نیستند .

برایشان مهم نیست که از طرف یک زن خاص تحقیر شوند،

چون می دانند که خیلی ها در انتظار هستند .

آنها خواستار سکس هستند، اما نیازمند و وابسته به آن هم نیستند و بخاطرش شخصیت و ابهت خود را تحت تاثیر قرار نمی‌دهند. به عبارت دیگر، مردانی که اعتماد جنسی دارند .

نمی ترسند که خودشان باشند یا جنسیت ذاتی شان را بروز دهند. آنها اهمیت نمی دهند که جامعه در مورد آنها چه فکری می کند. اما نکته بسیار مهم این است که بر خلاف مردان شرور، مردانی که اعتماد جنسی دارند و از لحاظ رفتاری شخصیتی پخته دارند،

هرگز به زنان توهین و تجاوزرفتاری و اخلاقی نمی کنند؛ در حقیقت آنها به تمام زنها عشق می ورزند و با آنها رفتار خیلی خوب دارند، و زنان نیزچه بخواهند و چه نخواهند، نمی توانند براحتی دست از آنان بشویند یا فراموش‌شان کنند!

خبر شگفت‌انگیز اینکه، یک مرد لازم نیست مثل جیمزباند قوی یا خوش قیافه باشد تا زنان را جذب کند .

بلکه او باید به ذات مردانه خود ر جوع کند و بگذارد این مردانگی در جامعه زنان درخشندگی داشته باشد. وقتی یک مرد نسبت به جنسیتش اعتماد و اعتقاد داشته باشد،

بی درنگ استقلال و فردیت خود را به رخ دیگران می‌کشد

او خواستنی تر می‌شود. تصویر ذهنی او از خودش ارتقاء می یابد و براحتی مطابق خود واقعی‌اش رفتار می‌کند،

نه اینکه برای انطباق با وضعیت جاری اجتماع، مدام رفتارش را عوض کند .

زنها می توانند به چشمانش نگاه کنند و زبان بدنش را بخوانند و فوراً بفهمند که او عاشق خوبی است .

چنین مردی بجای اینکه مثل سیل‌زده‌ها در جستجوی تأیید زنها باشد .

و مانند یک سگ کوچولوی پشمالو دنبال آنها راه بیفتد،

دیگر یک «مرد خواستنی» است و این زنها هستند که به دنبالش راه می افتند،

چون او خودش را از یک آدم ذلیل و پابوس به یک مرد سرکش اما متشخص تبدیل کرده است .

یک ضرب المثل قدیمی ایرلندی هست که می گوید .

« هرکاری که همیشه می کردی بکن تا هر چیزی که همیشه بدست می آوردی بدست آوری»

اگر واقعاً می خواهید مردی باشید که اعتماد جنسی و در نتیجه جذابیت داشته باشد،

تنها کاری که باید انجام داد این است که همان مردی باشید که در ذات خود هستید .

راستی خانم عزیز،

اولویت شما در انتخاب یک مرد مردانگی اوست یا زیبایی‌اش؟؟؟




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:49 عصر

 

در اکثر مقالات،مجلات و فیلمها گفته میشود که زن و مردبرای شاد بودن به زیستن در کنار یکدیـگـر نـیـاز دارنـد امـاگاهی اوقات افراد به دلایلی توانایی ازدواج را نداشته و بهناچار به زندگی مجردی می پردازند. خبر خوب برای چنین اشخاصی این است که همانطور که ازدواج دارای محاسن و فوایدی بسیاری است، مجردبودن هم برای خود مزایایی دارد که بیان آنها خالی از لطف نمی باشد.

زندگی مجردی لبریز از آزادیهایی است که تصورش ممکـن است مشکل بنظر برسد. در این بخش به 10 دلیل اصلـی برای مجرد بودن اشاره می کنیم.

شماره 1

می توانید فرصتی برای پیدا کردن همسر ایده آل خود بدست آورید در ایام تجرد میـتـوانید سعی و تلاش خود را برای یافتن محبوب و معشوق حقیقی خود بکار ببندید. به عبارت دیگر با این کار از ازدواجهای عجولانه و نابخردانـه کـه مـمکن است یک عمر شما را به دردسـر انـداخـتـه و مـشـکـلات غیـر قابل جبرانی ایجاد کند، خودداری خواهید نمود.

مـتاسفانه برخی از افراد به دلایل نادرست زیر ممـکن اسـت نـسـنـجیده و بـدون در نـظر گرفتن فاکتورهای اصلی، اقدام به ازدواج نمایند:

رسیدن به سنی بخصوص

ازدواج کردن همه دوستان دیگر

ترس بخاطر از دست دادن نفر فعلی

عدم موفقیت آنچنانی در روابط پیشین و اینکه نفر فعلی اولین شخصی است که علاقه نشان می دهد

با وقت گذاشتن و بررسی بیشتر در مورد عوامل و فاکتورهای ازدواج موفق می توانید از دوران تـجرد بـه عنـوان تـجـربه ای ارزشـمند برای شروع یک زندگی موفق و طولانی بهره ببرید.

روی درخشان تنهایی

هر چیزی دو رو دارد؛ خوب و بد. فقط کافی است بیاموزید که چگونه می توان آن جـنـبـه خوب را تشخیص داده و شناسایی نمود. اجتماع اهمیت زیادی برای یافتن همسر قائـل است، چیزی که هورمونهایتان شما را سریعا وادار به آن کار می کنند. دفعـه بـعـدی کــه احـسـاس نـمـودیـد کـه نـیـاز بـه همسر دارید، اما به دلایلی امکان ازدواج در شـما وجود نداشت، این 10 دلیل را مرور کرده و از مجرد بودن خود لذت ببرید

شماره 2

می توانید ارباب خودتان باشید روابــط عاشـقانـه مـتـرادف بـا مـصـالـحه و سازش است. در نهایت برای برقراری آرامش و مساوات مجبور به فدا نـمودن چیزهایی کـه دوسـت داریـد خـواهیـد شـد - یـک مـسابقه فوتبال و یا پنیر اضـافی روی پـیـتـزایـتـان. از اوقـات تـجرد برای لذت بردن بیشتر از زندگی استفاده نمایید. در برخی معیارهای کوچک، خودپسندی برای نفس مفید است.

همچنین ارباب خـود بودن بمعنای این است که مجبور به پاسخ دادن به کسی نخواهید بود. اینـکه بـه خـاطر همه مسائل و اتفاقات نیاز به جواب دادن و استنطاق شدن داشته باشید.

شماره 3

می توانید توجه خود را معطوف شغلتان گردانید زندگی همانند یک بازی تردستی می ماند که شما مجبورید همه عوامل و عـناصـر را در هوا نگه داشته در حین اینکه به هر کدام از آنها بطور یکسان توجه میکنید. اما اگر یـکی از این عناصر سقوط کرد و افتاد باید توان خود را معطوف بقیه نمایید. در زمان تجرد زمان زیادی برای اختصاص دادن به کار و حرفه خود خواهید داشت. میـتوانـید از این زمان برای ارتقای سطح شغلی و پیشرفت بیشتر استفاده نمایید. و لازم نـیـست نـگـران قـربـانـی کردن زندگی عشقیتان باشید، چرا که مجرد و نیرومند هستید.

شماره 4

می توانید هر کاری را در هر موقعی که بخواهید انجام دهیدمجرد بودن شما را از انجام کارهای یکنواخت و حلقه محاصره عادات روزانه خارج میکند. زمـانی کـه تـوانش را دارید، شهامت بخرج دهید. بـا دوسـتـان خـود بـه مـاهـی گـیـری و سفرهای هیجان انگیز بروید. همه این کارها را بدون اینکه مجبور به جواب پس دادن بـه فرد دیگری باشید، می توانید انجام دهید. این نهایت و اوج آزادی است.

شماره 5

مجبور نیستید عادات شخص دیگری را تحمل کنید عادت کردید وقتی او از ماشین خودتراش شما برای زدن موهای پایش اسـتفاده میکند، با فروتنی هر چه تمام تر چشم پوشی کـنـیـد. روشـن کـردن شـمع هـای معطر در همه اتاقها دیگر قابل تحمل نیست. میتوانید با آرامش کامل بدون اینکه مجبور به تحمل خرخر کردن او باشید بخوابید و دیگر کسی نیست که بدون اینکه ککش بگزد هـمه پـتـو را روی خودش انداختـه و شمـا را از آن مـحروم نـماید. بـجز خود شما هیچ فر دیگری وجود ندارد که بخواهید به دلش راه بیایید. به بردباری و شکـیـبـایی خود استراحـتـی سزاوار هـدیـه نموده و در آرامش و راحتی زندگی کنید.

شماره 6

برای انجام فعالیتها از وقت بیشتری برخوردارید وقتی مجرد هسـتید، دلـیـلی بـرای یک گـوشـه نشستن و هیچ کاری انجام ندادن وجود نخواهد داشت. دوست دارید بدن سازی بروید؟ سازی بـنـوازید؟ در مـورد تماشای فیلم "مرگ سخت" برای یازدهمین بار چطور؟ چه کسی جلوی شما را می گیرید؟

حتی میتوانید بجای وقت گذاشتن بـرای نامـزد خود، بـا دوستانتان اوقات بسیار خوشی را در کوهستان بگذرانید

شماره 7

می توانید دارایی های خود را کنترل نمایید اگر ازدواج کرده باشید می دانید که دیـر یا زود مـقـدار قـابـل تـوجـی از بودجه شما صرف هزینه های نگهداری از همسرتان می گردد. دوران تجرد یک آزادی کامل مالی را بدنبال داشته، و هرگز نگران پرداختن پول رستوران یا خریدن هدایا نخواهید بود.

با این حال توجه داشته باشید که این به معنای پس انداز کـردن پـول تـلـقی نمی گردد. خلاف این موضوع نیز می تواند صادق باشد. چون ممکن است حتی شما پول بیشتری را صرف خریدن لباس، وسایل تجملی و دیگر مسائل نمایید. اما حداقل صـاحـب و اربـاب ریال به ریالی هستید که پرداخت می کنید.

شماره 8

می توانید استقلال و آزادی خود را مورد تقدیر قرار دهید میتوانید از وقت آزاد خود برای لذت بردن از تنهایی و خود سازی استفاده نمایید. مـجـرد بـودن شـما را مـجـبور بـه انجام کارهایی مانند آشپزی، شستن لباسها و مـرتـب کـردن تخت خواب میکند. مهارت یافتن در انجام کارهای مختلف باعث تکامل و پخـتـگی شـما شده و هنگامی که تصمیم به وارد شدن به بازار مکاره عاشقی میگیرید، برگ برنده ای در دستان شما محسوب خواهد شد.

شماره 9

می توانید بدون نگرانی وزن خود را افزایش دهید همانطور که می توانید زمان بیشتری را در باشگاه ورزشی خود سپری کنید، همچنـین قادر خواهید بود اندکی مسائل جسمانی را راحت تر گرفته و زیاد در قیـد و بـند ظاهرتان نباشید. تا زمانی که نخواهید به یک میهمانی مجلل بروید، دیگر نیازی نخواهیـد داشـت کـه هـر روز خـودتـان را شـبـیه آلن دلون یا جنیفر لوپز دربیاورید. راحت باشید و به سراق آن تـیـشرت و پـیـراهن نـخ نما و مورد علاقه خود رفته و آنرا بپوشید. از ایـنـکه می توانید گه گاهی ژولیده و نا مرتب باشید لذت ببرید. فقط زیاده روی نکنید تا زمـانی کـه تصمیم به ازدواج گرفتید مجبور به کاهش یکباره وزن اضافه خود نگردید.

شماره 10

مجبور نیستید بداخلاقیها، نق زدنها و سرزنشها را تحمل کنیدآیا بخاطر می آورید چند هزار نفر را دیده اید که به خـاطر دلایل غیر قابل فهم و رفتارهای تحمل ناپذیر همسرشان سر به کوه و بیابان زده اند. از اینکـه قـربـانـی خلق و خوی غیر قابل فهم کسی نیستید و از آرامشی که حاصل عدم وجود نق زدنها است، لذت ببرید




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:43 عصر

هرگز ریسمان امید را رها مکن .وقتی احساس می کنی که دیگر تحمل نداری ؛جادوی امید است که به تو امید می دهد تا راه را ادامه دهی.اعتماد به نفس را هرگز از دست مده ؛ تا آن زمان که باور داری توانایی ؛ دلیلی داری تا بکوشی .هرگز مهار شاد زیستن خود را به دست دیگری مده ؛ بر آن چنگ بزن ؛ آنگاه همواره در اختیارت خواهد بود .این ثروت مادی نیست که پیروزی یا شکست را رقم می زند.پیروزی و شکست در چگونگی احساس ما نهفته است .احساس ماست که ژرفای حیاتمان را نشان می دهد.روا مدار که لحظه های ناخوشایند بر تو چیره گردند.صبور باش و ببین که آنها در گذرند .در یاری جستن از دیگران تردید مکن.امروز یا فردا ؛ همه بدان نیازمندیم .از عشق مگریز به سوی آن بشتاب ؛ چه .....عشق ژرف ترین شادی هاست .چشم به راه آنچه که می خواهی ؛ نمان .بلکه با تمام وجود آن را بجوی ؛ و بدان که زندگی در نیمه راه با تو دیدار خواهد کرد اگر تدبیرها و رؤیاهایت با امیدهای تو همسو نشدند ؛ تو راه گم نکرده ای هر آینه که چیزی نو از خود و زندگی بیاموزی ؛ بدان که پیش رفته ای .داشتن احساس نیکو به زندگی در گرو داشتن احساس نیکو به خود است هرگز خنده را از یاد مبر ؛ و غرور نباید مانع گریستن تو شود .

با خندیدن و گریستن است که زندگی معنایی کامل می یابد
< type=text/java>LinktoComments("25")


محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:35 عصر

تقدیم به مهربونترین قلب دنیا

یکی بود یکی نبود یه روز ملایم و دلپذیر پاییزی

که خورشید از همیشه گرمتر بود

 و آسمون از همیشه آبی تر ...

 بلبلا از همیشه مست تر بودن

 و گلا از همیشه معطرتر ...

 دریا از همیشه زیباتر بود

 و ساحل از همیشه آرومتر..

.فرشته ها تصمیم گرفتند که از خدا یه هدیه بخوان ..

با خوشحالی به معبودشون گفتن که :

 مهربونترین خوش قلب ترین دوست داشتنی ترین

 متبرک ترین خوش یمن ترین  دلسوزترین

 و خلاصه بهترین موجود رو براشون خلق کنه...

خدا هم فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد

 و عاشقانه و صمیمانه تصمیم گرفت

 پرنده آبی

رو به فرشته ها و به ما هدیه بده...

 این بود که پرنده ابی از عرش کبریایی پا

  به این عرصه خاکی گذاشت و هستی رو

  با قدوم خودش متبرک کرد ...

 اومد تا ما بفهمیم انسانیت یعنی چی

 محبت یعنی چی آرامش یعنی چی...

اومد تا گوشه ای از مهربونی خالقش رو به ما نشون بده




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 1:26 عصر

نازنین همیشه منتظرته برگرد پیشش .......




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 11:27 صبح

می نویسم برای تو ای که از من دور شده ای بخوان

و باور کن. هم برای تو می نویسم هم برای قلبم. تعجب

نکن که دیگه واسه چی به قلبم آخه قلب من همیشه

با توست اول تو ای دل من بس است دیگر تا کی دلخوشی

با جملاتی چون به عشق تو اسیرم برای تو می میرم

هرگز نرود یاد تو از دل من مگر آنروز که در خاک

شود منزل من و.... نه دیگر این جملات نمی تواند مرحمی

باشد بر دل زخم خورده ام. جملاتی که در نگاه اول پر از

احساس ولی در باطن .... و اینک تو ای نامهربان:شبها

چشم هایت برای من می گریست و روزها منتظر نگاه من

( واسه جور شدنش این تیکه رو گفتم ) ولی امروز فقط

برای فریب دادن بیدار می شوند ابروانت چون کمندی بود

ولی امروز فقط برای ساز مخالف زدن به کار می رود

لبانت همیشه آهنگ عشق سر می دادولی امروز نغمه ی

جدائی قلبت را نگو که خانه ی عشق بود مهربان بود

پر از مهروصفاولی امروز تکه سنگی بیش نیست دستانت

که در سردترین لحظاتم تنها امید دهنده و گرمابخش

وجودم بود امروز در سرد ترین لحظاتم یادم نمی کند

چه رسد.....نه دیگر امروز نه ترانه ای می خواهم نه

شاخه گلی برای دلخوشیم آخه عشق که تو این زمونه

معنایی نداره نه دیگه نمی خواهم از من کدن التماس یا

که توصیف کنندمرا همچون گل یاس.....

نه دیگر عاشق شدن کار بیهوده ای است نه دیگر عاشق

نمی شوم ساده ام دیوانه نمی شوم دیوانه شدم لیلی نمی شوم

لیلی شوم مجنون نمی خواهم . ولی نمیدانم چرا نمی شود عاشق

نشد. به هر حال نوشتم و در پایان می نویم ای که خواندی

حرفهای دلم را من هنوز عاشقتــــــــــــــم.........

هنوز عاشقتـــــم...




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 11:26 صبح

Image and video hosting by TinyPic

دلم می خواهد گریه کنم..داد بزنم..گله کنم
اما کسی نمی شنوه... صدای گریه های من
روزا دارن می گذرن وعمر منم تموم می شه
شبا دارن صبح می شن و این قصه هم تموم می شه
فقط یه اسم..فقط یه یاد....ازم تو دنیا می مونه
شاید اگه حرف بزنم...داد بزنم...
یا شعرامو واسه همه...تو کوچه فریاد بزنم!!!
اسم منم خوب بمونه!یاد من از یادا نره
اینکه منم یه روز بودم!نفس هامو با عشق و جون می کشیدم
گرچه دیگه فرق نداره ...چونکه دیگه نمی مونم
چه فرقی داره که منم... یه روزی عاشقی بودم!
که دل دادم به عاشقیم.....اما نموند تو زندگیم!
سوای این عاشقیا ...من عاشق زندگیم
عاشق این فرشته هام...که گاهیم یه شیطونن!!
من عاشقم و دل دارم...چون که منم یه آدمم!!
آدما زود اسیر می شن....دل رو میدن فقیر می شن!!!
از همدیگه زود سیر می شن...زودی می یان و پیرمی شن...
بعدش می رن زیر یه خاک..آدما زود تموم می شن!!
یه عده از این آدما..انگار تو پیله می مونن...
عمرشونم تموم می شه ..توپیله هاشون میمیرن!!
بعضی ها پروازمی کن!!!پیله هارو باز می کنن!!!
بعدش می رن به آسمون...پرمی کشن تو کهکشون...
از آدما فقط یه اسم ...فقط یه یاد..فقط همون خاک می مونه...
بیاید همه قولی بدیم...تو پیله هامون نمونیم!
چون آسمون سهممونه...و پر کشیدن تقدیرمونه!




محمدجوادقانع ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 11:24 صبح

   1   2   3      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :9404
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
محمدجوادقانع
این وبلاگ راتقدیم می کنم به همسرعزیزومهربانم زهراکلانتری که همیشه پرنده ابی زندگیم بوده ...
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<